حنانه جون حنانه جون ، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره

ღღ یکی یدونه مامان و بابا ღღ

8 ماهگی

دختر خوشگلم 8  ماهگیت مبارک   8 ماه گذشت من هر روز نسبت به تو عاشق تر عاشق ترم نمی دانم چه حسی هست این عاشقی ؟ وقتی می نشینم ، وقتی راه می روم ، وقتی می خوابم دوستت دارم وقتی صدایی می اید دوستت دارم ، وقتی سکوت است دوستت دارم چه می کنی با من که چنین راحت همیشگی شده ای اینم عکس الانه که مثل فرشته ها خوابیدی ...
18 بهمن 1392

شیرین کاریای حنانه

سلام دختر گلم الهی که من فدات شم روز به روز داری دوست داشتنی تر میشی  و همچنین شیطون تر دیگه کم کم دارم از وسایل خونه که خطر ناکه بر میدارم انشالله خدا همیشه نگهدارت باشه   چند روز پیش نمیدونم نخ از کجا پیدا کرده بودی و خورده بودی   دیشب گریه میکردی منم نمیدونستن چرا گفتم شاید تشنته آب برات آوردم همچین میخوردی که گفتم الان دل درد میگیری کلی آب خوردی           که تو این روزا اعصابمو خورد میکنه اینه که تا از کنارت جم میخورم غش میکنی و گریه که نرو آخه دختر قشنگم من کار دارم باید به کارام برسم   ...
10 بهمن 1392

حنانه و مسافرت

سلام دخترکم تعطیلات آخر هفته رفتیم خونه پدر جون اینا خیلی وقت بود که نرفته بودیم خیلی خوش  گذشت هم به من هم به شما الانم چند تا از عکسا رو میذارم     ***برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب بروید*** اینم عکس شما با محدثه جون(دختر خاله سمانه)   اینقدر شیطونی کردی تا آخر موهاشو کشیدی خاله قربونش بره هیچی نگفت همینطوری نگاه میکرد آخه بچه به موهای محدثه چکار داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟     اینا هم به ترتیب از راست به چپ محدثه جون -معصومه جون- مرضیه جون- ریحانه جون-علی جون   اینم عکس شما و بابایی ...
2 بهمن 1392

7 ماهگیت مبارک

دختر گلم با 5 روز تاخیر 7 ماهگیت مبارک به دلیل قطع بودن اینترنت دیر اومدم قول میدم تند تند به روز باشم دوستان گلم ممنونم که به ما سر زدین و نظر گذاشتین بقیه عکس ها در ادامه مطلب ...
23 دی 1392

حنانه در ماه ششم

حنانه جونم اولین باری که بدون کمک نشست 6 ماه و 17 روزگی بود خیلی هم دوست داره بشینه قربونش برم   اینم یه عکس خوشگل از نشستن حنانه   عزیز دلم 6 ماه و 12 روزگی هم 4 دست و پا رفتی اما اولا آروم میرفتی ولی برای اینکه به یه چیزی زودتر برسی تند تند سینه خیز میرفتی ولی الان هزار ماشالله تند تند چاردست و پا میری ...
23 دی 1392